جواب نگارش پنجم صفحه 30 چنار و کدوبُن

صفحه30

قصه ی شعر«چناروکدوبن»را به نثر ساده بنویسید.

بوته ی کدویی در کنار درخت چنار کهنسال و بلندی رویید.طی 20روز کدو به سرعت رشد کرد و با پیچیدن دور تنه ی درخت خودش را به بالاترین شاخه ی چنار رساند.وقتی که به آنجا رسید،تصّور کرد که واقعا بزرگ شده است.پس با حالت تمسخر نگاهی به چنار انداخت و گفت:«که سنّت چقدر است؟»
چنار جواب داد:«دویست سال و خورده ای.»
کدو با خنده گفت:«من طی بیست روز از تو بلند تر شدم.علت این سستی و ضعف تو چیست؟»
چنار جواب داد:«ای کدو هنوز زمان داوری بین من و تو فرا نرسیده است.با وزیدن باد خزان معلوم می شود که چه کسی قدرتمند و همیشگی است و چه کسی و ضعیف موقتی.»

دکمه بازگشت به بالا